اعتياد،‌شاخ و دم ندارد!


 






 

گفتگو با دکتر پرويز مظاهري درباره مصرف تفنني مواد مخدر
 

«شايد شما هم اگر سرگذشت من را بخوانيد، آهي از ته دل بکشيد و ديگر هوس تجربه کردن مواد به سرتان نزند. اولين بار در دوران نوجواني توي يک مهماني به همراه چند نفر از دوستانم شرکت کردم و برخلاف ميل باطني‌ نتوانستم در برابر تعارف دوستانم مقاومت کنم و ناگزير شدم براي اولين بار، مخدر مصرف کنم. دوستانم گفتند تجربه هر چيزي در زندگي خوب است و من قبول کردم ولي حالا که 10 سال از آن دوران مي‌گذرد گرفتار دام اعتياد شده‌ام و ...»
با دکتر پرويز مظاهري، دبير علمي انجمن روان‌پزشکان، درباره اين موضوع، يعني تجربه تفنني مواد در دوران نوجواني، گپ زده‌ايم.

لابد شنيده‌ايد که بعضي‌ معتادان مي‌گويند: «من فقط تفنني مخدر مصرف مي‌کنم؛ معتاد نيستم!» نظر شما درباره اين‌جور حرف‌ها چيست؟
 

متاسفانه بنده نيز اين حرف را بارها از زبان مراجعان و يا از زبان مردم در جامعه شنيده‌ام. واقعيت اين است که مصرف انواع مخدر، الکل و قرص‌هاي روانگردان (حتي با فاصله يک هفته يا يک ماه يا بيشتر) نيز نوعي عادت به مصرف، اعتياد و سوءمصرف تلقي مي‌شود و با توجه به پديده تحمل، اغلب اين افراد به تدريج فاصله مصرف را کم مي‌کنند و ميزان آن را افزايش مي‌‌دهند.

يعني شما معتقديد آنها قادر به ترک و عدم مصرف آن نيستند؟
 

دقيقا. بنده هميشه به اين افراد مي‌گويم: «اگر توانستي چند ماه از مصرف آن چشم‌پوشي کني‌، حق با توست» اما امکان‌پذير نيست و فرد معتاد در موقعيت‌هاي خاص با توجيه عمل خود و به بهانه‌هاي مختلف، دوباره مخدر را مصرف مي‌کند و اگر موقعيت برايش فراهم باشد فاصله مصرف را کوتاه‌تر نيز خواهد کرد.

آيا تفاوتي بين نوع مواد مصرفي و عقيده فوق وجود دارد؟
 

خير. تمام مواد مخدر، قر‌ص‌هاي روانگردان و الکل با ايجاد تحمل، موجب وابستگي افراد مي‌شوند و در صورت وجود زمينه‌هاي گرايش (عوامل فردي و اجتماعي) و همچنين در دسترس بودن، موجب اعتياد مي‌شوند.

در دو سال اخير، مصرف شيشه و حشيش و اکستازي بين نوجوانان و جوانان و حتي در دخترها رشدد داشته؛ چرا؟
 

علتش باور غلط مردم درباره اعتيادآور نبودن اين‌گونه مواد است و حتي در بعضي خانواده‌ها مصرف شيشه و حشيش را توسط فرزندان راحت‌تر از ترياک و هرويين مي‌پذيرند و براي درمان پيگيري نمي‌کنند؛ در صورتي که هيچ تفاوتي وجود ندارد.
**

با توجه به تجربه شما، مصرف تفريحي و تفنني بين چه اقشاري بيشتر است؟
 

متاسفانه برخي افراد تحصيلکرده، مخصوصا بعضي پزشکان و مهندسان و بعضي افراد متمول مثل تجار و بازاريان، در موقعيت‌هاي خاصي مثل مهماني‌ها يا جمع دوستان و با فواصل 2 تا 4 هفته از موادي مثل ترياک استفاده مي‌کنند و حتي آن را به دوستان و آشنايان توصيه و تعارف مي‌کنند و خودشان را نيز معتاد نمي‌پندارند.

ابتداي گفتگو، نامه‌اي حاوي درددل يکي از خوانندگان نشريه را برايتان خواندم که سعي داشت فقط يک‌بار مصرف مواد را تجربه کند اما حالا به گفته خودش، سال‌هاست معتاد شده! شما چه توصيه‌اي براي والديني داريد که بايد جلوي لغرش هاي اين‌چنيني فرزندان خود را در دوران نوجواني و جواني بگيرند؟
 

تجربه کردن مواد، ميلي است که به دليل کنجکاوي در نوجوانان و جوانان وجود دارد و گاهي فقط به منظور کشف ناشناخته‌ها صورت مي‌گيرد و به همين دليل اهميت ويژه‌اي در فراگيري، تحول و رشد نوجوان دارد. طبيعي است که فرزند شما با خروج از دوره کودکي و ورود به دوره نوجواني به فکر تجربه کردن موادمخدر هم بيفتد. در آمريکا تا اواسط دوره نوجواني، اغلب بچه‌هاي 15 ساله سيگار کشيدن را تجربه کرده‌اند. همچنين تا اواخر دوره نوجواني، اکثر قريب به اتفاق افراد 18 ساله، مشروبات الکلي را نيز تجربه مي‌کنند و البته اين موضوع هنگامي وخيم‌تر مي‌شود که مصرف يکي از مواد باعث ميل به مصرف مواد ديگر شود؛ به طور مثال، ميزان مصرف ماري‌جوآنا در ميان جوانان آمريکايي به مراتب از مصرف سيگار و مشروبات الکلي بيشتر است.

بله، طبيعتا برخي نوجوانان تمايل به تجربه اين مواد را دارند. شما چه راهکارهاي پيشگيرانه‌اي توصيه مي‌کنيد؟
 

در بسياري از موارد، وقتي نوجواني مي‌پذيرد که براي نخستين بار مواد مصرف کرده، يعني نخستين باري است که گير افتاده و براي مخفي کردن مصارف قبلي، مجبور به دروغ گفتن شده. بنابراين والدين بايد با ارزيابي مجدد رفتار شش ماه گذشته فرزند خود دريابند که آيا رفتاري غيرعادي يا مشکوک (مثلا تاخير در مدرسه رفتن) از او سر زده است يا خير. يا اينکه موارد مشابه اين تجربه قبلا نيز رخ داده است يا خير (مثلا گردش‌هاي شبانه مکرر با دوستي که «تجربه مصرف مواد» همراه با وي اتفاق افتاده) و به ياد داشته باشيد که بهاي حفظ فرزند در مقابل اعتياد برابر است با محدود کردن آزادي‌هاي مهم و اين يعني «مراقبت مستمر».

برخي نوجوانان و جوانان معتاد مي‌گويند: «ما که هميشه مصرف نمي‌کنيم؛ فقط آخر هفته‌ها، آن هم تفنني!» به اين‌ها چه بايد گفت؟
 

استفاده مکرر از مواد مشابه، موجب ايجاد الگوي مصرف مي‌شود و والدين بايد اين عادت را نيز نوعي الگو بدانند. درخصوص فرزندي که احتمالا تجربه مواد مخدر موجب افزايش ميزان مصرف او مي‌شود والدين مي‌توانند به دادن آموزش‌هاي لازم درباره خطرات مخدر بپردازند و نظارت‌هاي خود را افزايش دهند، آزادي‌ها و رفت و آمدهاي اجتماعي او را محدود کنند، حس مسووليت‌پذيري را در او تقويت کنند و حتي اين احتمال را بررسي کنند که در صورت لزوم، براي ارزيابي خطرات موجود در زمينه آنچه در حال رخ دادن است به مراکز مشاوره مراجعه کنند.

و اگر برخلاف نظر والدين، باز بخواهند مخدر را تجربه کنند، چه؟
 

در اين صورت، والدين بايد اين پيام ناخواسته و هولناک را به فرزندشان منتقل کنند که: «به دليل تمام چيزهايي که به تو گفتيم، از تو مي‌خواهيم که هرگز مواد مخدر مصرف نکني؛ اما اگر نمي‌خواهي گوش کني، حداقل به اين هشدارها توجه کن تا صدمه بيشتري نبيني.»

آيا اين نوع زمينه‌سازي به معني تسامح بيش از حد والدين نيست؟
 

نه؛ بلکه فقط به معناي مصون نگه داشتن فرزند است. توجه داشته باشيد که نوع توصيه‌ها براساس ارزيابي واقع‌گرايانه والدين در مورد عمل احتمالي فرزندشان انتخاب مي‌شود. اين توصيه‌ها با توضيحي درباره ماهيت تجربه کردن آغاز مي‌شود.

و در اين موارد بايد چه‌جور جملاتي به فرزندمان بگوييم؟
 

مي‌توانيد بگوييد که تجربه کردن، دعوت از چيزي غيرمنتظره است؛ مثل اينکه: «حالا اجازه بده ببينيم چه مي‌شود. تو عمدا دست به تجربه‌اي ناشناخته و خطرناک زده‌اي که احتمالا نتايج پيش‌بيني نشده‌اي به بار خواهد آورد.» مي‌توانيد بگوييد: «تحت فشار دوستانت مواد مصرف نکن چون که دوست واقعي هرگز تو را وادار به مصرف مواد نمي‌کند» يا مي‌توانيد بگوييد:‌«براي فرار از درد و ناراحتي، مواد مصرف نکن چون خطر کم شدن مقاومت بدنت حتي در برابر دردهاي معمولي وجود دارد و ممکن است در موقع مصرف يا بعد از آن احساس بدتري داشته باشي.» در پايان، اين نکته را هم اضافه کنم که تجربه کردن يعني داشتن آنچه مي‌خواستي بداني بي‌آنکه به خودت يا ديگران صدمه‌اي بزني.
منبع: http://www.salamat.com